کد مطلب:225285 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:229

بیان مدت عمر و ایام زندگانی حضرت امام رضا
در زمان زندگانی این خلیفه یزدانی و مدت روزگار این امام ابرار اختلاف بسیار شده است اكنون به پاره ای روایات اشارت می رود تا به خبر اصح موفق گردد. در عیون اخبار می نویسد وفات آن حضرت در طوس در قریه ی سناباد از رستاق نوقان در سرای حمید بن قحطبه طائی در قبه هارون الرشید در جانب قبلی آنجا در شهر رمضان در روز جمعه نه روز از آن ماه بر جای مانده در سال دویست و سوم هجری روی داد و از عمر مباركش چهل و نه سال و شش ماه به پای رفته بود از آن جمله بیست و نه سال و دو ماه در زمان سعادت نشان پدرش موسی بن جعفر بود.

و نیز در جای دیگر در ابواب شهادت آن حضرت می نویسد ابراهیم بن عباس گفت بیعت با آن حضرت در پنجم شهر رمضان سال دویست و یكم و تزویج ام حبیب دختر مأمون با آن حضرت در اول سال دویست و دوم و وفات آن حضرت در طوس در هنگام توجه مأمون به جانب عراق در شهر رجب و دیگری با من روایت كرده است كه چون آن حضرت وفات نمود چهل و نه سال و شش ماه از عمر شریفش بگذشته بود اما صحیح این است كه وفات آن حضرت روز جمعه نه روز از شهر رمضان سال دویست و سوم از هجرت پیغمبر صلی الله علیه و آله روی داد.

و نیز در عیون اخبار در ابواب حركت آن حضرت به جانب خراسان می نویسد كه مأمون بعد از كشتن فضل بن سهل در كار علی بن موسی علیهماالسلام به حیلت و مكیدت پرداخت تا گاهی كه آن حضرت را در آن حال كه علیل شده بود مسموم و شهید ساخت و این حكایت در شهر صفر سال دویست و سوم روی داد و این وقت پنجاه و دو سال و به قولی چهل و پنج سال از عمر شریفش برگذشته بود و می گوید آنچه نزد من صحیح است این است كه مأمون ولایت عهد را با آن حضرت گذاشت و فضل بن سهل همواره با آن حضرت كین و بغض داشت ولایت عهدش را ناخوش می شمرد چه فضل از دست پروردگان آل برمك بود و مقدار سن مبارك امام رضا علیه السلام چهل و هفت سال و شش



[ صفحه 186]



ماه و وفات آن حضرت در سال دویست و سوم بود چنان كه در این باب مستند داشتم.

ابن خلكان می گوید وفات آن حضرت در آخر شهر صفر سال دویست و دوم و به قولی پنجم ذی الحجه و به روایتی سیزدهم ذوالقعده سال دویست و سوم هجری در شهر طوس بود و مأمون بر آن حضرت نماز بگذاشت و چسبیده به قبر پدرش هارون مدفون گردانید. و در كافی مسطور است كه آن حضرت در ماه صفر سال دویست و سوم و در سن پنجاه و پنج سالگی وفات كرد و در تاریخ آن حضرت اختلاف كرده اند و این تاریخ مذكور ان شاء الله تعالی اقصد است.

در تذكره ی ابن جوزی مسطور است علی بن موسی الرضا علیهماالسلام در عرض راه رنجور شد و چون به طوس رسید در آنجا در سال دویست و سوم وفات كرد و پنجاه و پنج سال و به قولی چهل و پنج سال از مدت عمر مباركش بگذشته و پهلوی هارون مدفون شد.

و محمد بن طلحه شافعی در مطالب السئول می نویسد وفات آن حضرت در سال دویست و سوم و به قولی دویست و دوم هجری در ایام خلافت مأمون روی داد و چهل و نه سال از عمر شریفش برگذشته و قبر شریفش در طوس از ملك خراسان در مشهدی كه معروف به آن حضرت علیه السلام است واقع است.

و هم در كشف الغمه مسطور است كه وفات آن حضرت در سال دویست و سوم روی داد و روایت ابراهیم بن عباس را در تاریخ ولایت عهد و تزویج رقم كرده است و در موضعی دیگر گوید آن حضرت در طوس خراسان در قریه ی سناباد در آخر صفر و به قولی روز جمعه هفت روز از شهر رمضان به جای مانده سال دویست و سوم وفات كرد و پنجاه و پنج سال از روزگار سعادت آثارش برگذشته بود و در اوایل احوال آن حضرت می نویسد و اما عمر مباركش همانا در سال دویست و سوم و به قولی دویست و دوم هجری در خلافت مأمون وفات نمود و چهل و نه سال از عمر شریفش برگذشته بود و قبر منورش در طوس از زمین خراسان در مشهدی است كه به آن حضرت معروف است.



[ صفحه 187]



و در كتاب ینابیع المودة می گوید در انساب سمعانی می نویسد امام رضا علیه السلام در سال دویست و سوم و در تاریخ می نویسد وفات آن حضرت در سال دویست و سوم در پنجم ذی الحجه روی داد و وفاتش در بلده ی طوس بود و مأمون بر آن حضرت نماز بگذاشت و در جانب قبلی قبر هارون مدفون شد و شیخ مفید می فرماید وفات آن حضرت در طوس از زمین خراسان در ماه صفر سال دویست و سوم روی داد و پنجاه و پنج سال از سن مباركش به پایان رفته بود.

در تاریخ الخلفا نیز سال وفات را دویست و سوم هجری می نگارد.

و در تاریخ ابن خلدون می نویسد امام رضا علیه السلام چون مأمون به شهر طوس رسید فجأة وفات كرد و وفات آن حضرت در آخر صفر سال دویست و سوم اتفاق افتاد. در مناقب ابن شهرآشوب مسطور است كه ولایت عهد آن حضرت بدون رضای آن حضرت در پنجم شهر رمضان سال دویست و یكم و تزویج ام حبیب دختر مأمون با آن حضرت در اول سال دویست و دوم و به قولی سوم و آن حضرت در این هنگام پنجاه و پنج ساله و به روایت ابن همام چهل و نه سال و شش ماه و به قولی چهار ماه از عمر مباركش به پایان رفته بود و مدفن شریفش را نیز به طور اخبار سابقه مرقوم فرموده است.

و در اعلام الوری مسطور است كه حضرت رضا علیه السلام در طوس خراسان در قریه سناباد در آخر شهر صفر و به قولی روز جمعه هفت روز از شهر رمضان به جای مانده سال دویست و سوم وفات كرد و در این وقت پنجاه و پنج سال از عمر مباركش بر گذشته بود.

و در تاریخ مختصر الدول می گوید وفات حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در آخر سال دویست و سوم هجری فجأة روی داد و مأمون آن حضرت را نزد قبر پدرش هارون مدفون ساخت.

و در عمدة الطالب نیز وفات آن حضرت را در طوس و در صفر سال دویست و سوم یا در شهر ذی القعده یا ذی الحجة می نگارد.

مسعودی در مروج الذهب می نویسد در ایام خلافت مأمون حضرت امام رضا علیه السلام در طوس شهید شد و این وقت چهل و نه سال و شش ماه از عمر مباركش برگذشته



[ صفحه 188]



بود و قیل غیر ذلك و ابن صباغ در فصول المهمه می نویسد وفات حضرت امام رضا علیه السلام در طوس از ارض خراسان در قریه ی استیار در آخر شهر صفر سال دویست و سوم در سن پنجاه و پنج سالگی نمودار شد. ابوالعباس قرمانی در تاریخ اخبار الدول می گوید وفات امام رضا علیه السلام در طوس در قریه سناباد در آخر صفر سال دویست و سوم روی داد و این وقت پنجاه و پنج سال از روزگار شرافت مدارش برگذشته بود. شبلنجی در كتاب نور الابصار می گوید مأمون دختر خود ام حبیب را در اول سال دویست و دوم هنگام توجه به عراق با آن حضرت تزویج كرد و وفات آن حضرت در آخر شهر صفر سال دویست و سوم هجری روی نمود و در این وقت پنجاه و پنج سال از زمان سعادت اركانش به پایان رفته بود و در قریه سناباد از روستائی از طوس از زمین خراسان مدفون شد و قبر مطهرش در قبلی قبر هارون است.

طبری در تاریخ خود می نویسد مأمون از سرخس بیرون شد و راه بر سپرد و تا به طوس رسید چون وارد آن شهر شد روزی چند بپائید و امام رضا علیه السلام در آنجا نجأة درگذشت و این قضیه در آخر ماه صفر سال دویست و سوم روی داد و نزد قبر رشید مدفون گردید. در اصول كافی مسطور است كه علی بن موسی علیه السلام در سال دویست و دوم وفات كرد و این وقت چهل و نه سال و چند ماه از عمر مباركش برگذشته بود و این روایت را به قول علی بن مهزیار از حسین بن سعد از محمد بن سنان مرقوم می دارد لكن روایتی را كه خود او اختیار و در آغاز تولد آن حضرت مسطور داشته مذكور شد.

ابن اثیر در تاریخ الكامل می نویسد علی بن موسی الرضا علیه السلام فجاءة در آخر شهر صفر سال دویست و سوم هجری وفات نمود و چنان بود كه چون مأمون به طوس آمد روزی چند در آنجا توقف نمود و بر آن حضرت نماز گذاشت و در مقبره پدرش هارون مدفون ساخت.

در بحارالانوار از حافظ عبدالعزیز جنابذی می نگارد كه وفات آن حضرت در



[ صفحه 189]



سال دویست و دوم و مدفن شریفش در طوس است و نیز بعضی وفات آن حضرت را چنان كه در بحار و كشف الغمه یاد كرده اند در سال دویست و یكم هجری و عمر شریفش را چهل و نه سال و چندماه رقم كرده اند و هم وفات آن حضرت را در اول سال دویست و دوم و به قولی دویست و سوم و عمر شریفش را پنجاه و پنج سال نگاشته اند و ابن همام چهل و نه سال و شش ماه و به روایتی چهار ماه مرقوم داشته

شهید علیه الرحمه در دروس می فرماید آن حضرت در سال دویست و سوم در طوس وفات كرد و در بحار از عدد می نویسد كه وفات مولای ما ابی الحسن الرضا علیه السلام در بیست و سوم ذی القعده روی داد و در كتاب موالید الائمة وفات آن حضرت را در سال دویست و دوم می نویسد و نیز در بحارالانوار می گوید وفات آن حضرت روز دوشنبه چهاردهم صفر سال دویست و دوم اتفاق افتاده است و در كتاب الدر روز جمعه غره شهر رمضان سال دویست و دوم نگاشته اند.

و در كتاب الذخیره نیز به همین روایت اشارت رفته است و مدت عمر مباركش را پنجاه و پنج سال و به قولی چهل و نه سال و شش ماه و به روایتی چهار ماه و به حدیثی چهل و نه سال الا هشت روز رقم كرده اند و نیز در بحار مسطور است كه صحیح این است كه وفات آن حضرت در شهر رمضان سال دویست و سیم هجرت نبوی صلی الله علیه و آله در روز جمعه نه روز از همان ماه باقی مانده اتفاق افتاده است.

و هم در بحار و عیون از عتاب بن اسید مروی است كه از جماعتی از مردم مدینه شنیدم كه امام رضا علی بن موسی علیهماالسلام روز پنجشنبه یازده شب از شهر ربیع الاول سال یك صد و پنجاه و سوم هجری پنجسال بعد از وفات حضرت ابی عبدالله علیه السلام در مدینه طیبه متولد شد و در شهر طوس در قریه ی سناباد از روستای نوقان نه روز از شهر رمضان سال دویست و سوم وفات كرد و در سرای حمید بن قحطبه طائی در همان قبه ای كه هارون الرشید را دفن كرده اند از یك جا نبش در طرف قبلی مدفون شد و عمر مباركش چهل و نه سال و شش ماه تمام بود و در تاریخ روضة المناظر تألیف ابی الولید بن الشحنه می گوید در سال دویست و یكم هجری مأمون ولایت عهد خلافت را بعد از خودش



[ صفحه 190]



به علی بن موسی الرضا علیه السلام بازگذاشت و لباس سیاه را بیفكند و جامه سبز پوشید و در سال دویست و سوم حضرت علی الرضا علیه السلام در شهر طوس فجأة درگذشت و مأمون بر آن حضرت نماز بگذاشت و در مقبره پدرش هارون الرشید مدفون گردانید.

و ابوعلی در رجال كبیر می نویسد وفات آن حضرت در شهر طوس از زمین خراسان در سال دویست و سوم و در سن پنجاه و پنج سالگی بوده است و بعضی در شهر صفر همان سال و به قولی چهاردهم هماه ماه را اضافه بر این تاریخ كرده اند.

و می گوید: كفعمی در هفدهم آن ماه می نویسد و بعضی در اواخر ماه صفر و برخی در یازدهم ذوالقعده و به قولی بیست و پنجم ماه و به روایتی در هفتم یا هفدهم شهر رمضان و به قولی در اول ماه رمضان و به روایتی در بیست و یكم شهر رمضان و به روایتی در ماه جمادی الاولی مرقوم داشته اند.

و در تاریخ الخمیس مسطور است كه مأمون در سال دویست و یكم ولایت عهد خودش را بعد از خودش به علی بن موسی الرضا العلوی علیهماالسلام بگذاشت و در سال دویست و سوم هجری آن حضرت وفات نمود و در تاریخ روضة الصفا وفات آن حضرت را در مكان مذكور و مدفن مشهور در سال دویست و سوم هجری و به روایتی در آخر ماه صفر و عمر شریفش را پنجاه و پنج سال رقم كرده است.

و در زبدة التواریخ ولایت عهد آن حضرت را در سال دویست و یكم و رحلت آن حضرت را در سال دویست و سوم در طوس و مدفن شریف را در محل مسطور نوشته است.

و صاحب حبیب السیر گوید چون سن مبارك آن امام والا مقام علیه السلام به چهل و هشت سال رسید مأمون آن حضرت را ولیعهد گردانید وفات آن حضرت در سناآباد طوس در ماه رمضان سال دویست و سوم روی داد و می نویسد بعضی وفات آن حضرت را در سال دویست و هشتم دانسته اند و مدت زندگانی آن حضرت به قول اصح قریب پنجاه سال بود و مدفن شریفش را به طوری كه ذكر شد نوشته است.

و در تذكرة الائمة نظر به اخبار سابقش ابن بابویه و غیره دارد و وفات آن حضرت را در ماه رجب سال دویست و سوم و عمر شریفش را پنجاه و پنج سال و به قولی پنجاه



[ صفحه 191]



و دو سال و روایت ابن بابویه را كه فرموده صحیح این است كه روز جمعه بیست و یكم ماه رمضان سال دویست و سوم باشد مستند می گرداند و مدفن را به همان نهج مذكور می نگارد.

و در جلاء العیون می نگارد كه اشهر تاریخ شهادت آن حضرت این است كه در ماه صفر سال دویست و سوم هجری واقع شده باشد و بعضی در روز آخر صفر و برخی چهاردهم این ماه دانسته اند لكن در تحفة الزائر می نویسد روز آخر ماه صفر یا هفدهم یا بیست و چهارم شهر رمضان بوده است.

و در تعلیقات مرحوم استاد بزرگوار اعظم علامه بهبهانی اعلی الله مقامه كه بر منتهی المقال مرقوم فرموده در ذیل احوال احمد بن عامر بن سلیمان مرقوم می فرماید كه حضرت رضا علیه السلام در روز جمعه سیزدهم شب از رجب المرجب سال دویست و دوم هجری وفات نموده ابوعیسی معتمد بن متوكل عباسی بر آن حضرت نماز گذاشت و در این روایت منفرد است.

مجلسی اعلی الله مقامه در ذیل احوال حضرت امام محمد تقی علیه السلام و نصوص امامت آن حضرت و حدیث یزید بن سلیط می نویسد حضرت امام رضا علیه السلام در هنگام شهاد كمتر از پنجاه سال عمر فرمووده بود و كفعمی روز سه شنبه هفدهم صفر و به روایت محمد بن سنان و دیگران در سال دویست و دوم هجرت و برخی در سال دویست و یكم نیز گفته اند و ماه را بعضی هفتم و بعضی غره رمضان و پاره ای بیست و سوم ذوالقعده و به روایت ابن بابویه كه اصلح دانسته نیز اشارت كرده و عمر شریفش را چهل و نه سال و شش ماه و نیز پنجاه و پنج سال نگارش داده

و در ریاض الشهاده می نویسد در كافی نقل شده است كه ولادت آن حضرت در سال یكصد و چهل و هشت وفات در سال دویست و سوم هجری و مدت عمر شریف پنجاه و پنج سال و این خبر اقصد و از دروغ و گزاف دورتر است. و در جای دیگر می نویسد مدت عمر شریفش چهل و شش سال و نه ماه بود و به گمان این بنده این است كه چهل و نه سال و شش ماه بوده و كاتب سهو كرده است چه هیچ كس



[ صفحه 192]



با این خبر موافق نیست. و در كتاب روضة الشهداء مسطور است كه ولادت آن حضرت در مدینه طیبه روز پنجشنبه یازدهم ربیع الاخر سال یكصد و چهل و یكم و شهادتش در سناباد طوس در روز جمعه بیست و یكم رمضان سال دویست و سوم روی داد. در جنات الخلود می نویسد وفات آن حضرت روز سه شنبه و به قول اصح روز جمعه بیست و چهارم ماه رمضان و به قولی بسیت و سوم رمضان و به قولی در هفدهم شهر صفر و به روایتی در آخر ماه صفر در خراسان در سال دویست و سوم وفات كرده است و به قولی دویست و دوم در زمان دولت مأمون الرشید كه در آن آیام پای تخت خود را در مرو شاهجان قرار داده و گاهی بر سبیل ندرت در ولایت طوس بود.

و در زینة المجالس میلاد مباركش را یازدهم ذی الحجه سال یكصد و پنجاه و سوم و مدت عمر مباركش را پنجاه سال می نویسد.

و در فتوحات القدس وفات آن حضرت را در ولایت طوس در قریه ی سناباد از رستاق نوقان در روز جمعه نه روز از شهر رمضان به جای مانده سال دویست و هشتم می نویسد و چون ولادت آن حضرت را در سال یكصد و پنجاه سوم رقم كرده است مدت عمر مباركش پنجاه و پنج سال خواهد بود و اخباری كه در كتب معروفه كه غالبا محل استناد و اعتماد است نگارش یافت چنانكه صاحب بحر الجواهر كه استقصای مخصوص می نماید نیز به همین روایات اعتنا دارد و مدت عمر مباركش را پنجاه و پنج سال در زمان وفات آن حضرت را در روز دوشنبه بیست و هفتم ماه صفر سال دویست و سوم هجری و مدفن مطهرش را در همان مكان مزبور می نگارد.

در نزهة الجلیس می نویسد وفات آن حضرت را در آخر شهر صفر سال دویست و دوم و به قولی پنجم ذی الحجة و به روایتی سیزدهم ذوالقعده سال دویست و سوم در شهر طوس مرقوم می نماید و در بدایع الانوار وفات آن حضرت را در آخر ماه صفر سال دویست و سوم اختیار كرده و با تعیین مدتی كه در زمان ولادت با سعادت می نماید مدت عمر مباركش پنجاه و پنج سال خواهد بود و بعد از شرح و بسط این روایات



[ صفحه 193]



عدیده كه غالبا بهم نزدیك می شود چون سال ولادت همایونش را كه در جلد اول احوال آن حضرت مسطور داشتم و اصح اقوال را كه ابن بابویه اختیار فرموده روز پنجشنبه یازدهم شهر ربیع الاول سال یكصد و چهل و هشتم هجری پنج سال بعد از رحلت حضرت صادق علیه السلام مختار شمردیم چنان كه كلینی علیه الرحمة نیز در كافی همان را اقصد خوانده است و پس در تعیین سال وفات آن حضرت هم به روایت آن مرحوم كه در ماه صفر سال دویست سوم در سن پنجاه و پنج سالگی روی داد و می فرماید در تاریخ آن حضرت اختلاف كرده اند و این تاریخ انشاء الله تعالی اقصد است و با این ترتیب اگر تاریخ وفات را در بیست و هفتم صفر یا آخر آن ماه كه غالب اخبار مصدق آن است و در این زمان هم در آن سوگواری می نمایند مقرر داریم با روایت و اختیار كلینی رضوان الله تعالی علیه مباعدت نخواهد داشت و ازین است كه در زبان ذاكرین در سوگواری بیست و هشتم و بیست و نهم جاری است:



دختر بدر الدجی امشب سه جا دارد عزا

گاه می گوید حسن گاهی حسین گاهی رضا



كاری بعدم اسلوب و عدم توافق روی نداریم مقصود تشخیص و انتخاب این روز است كه وفات آن حضرت رسول و امام حسن و امام رضا صلوات الله علیهم را در این روز دانسته اند و ازین كه بگذریم روز بیست و یكم شهر رمضان سال مذكور كثیر الروایة است اگر چه صاحب جنات الخلود می گوید روایت اصح روز جمعه بیست و چهارم ماه رمضان و به قولی بیست و سوم می نویسد و می گوید این نیز از جمله موافقتهای حضرت رضا با جدش امیرالمؤمنین علیهماالسلام است بنابر قول جمعی كه وفات امیرالمؤمنین علیه السلام را در شب قدر گفته اند.

اما این تلكف لازم نیست زیرا كه غالب در بیست و یكم رمضان و روز جمعه است و چنان كه خود صاحب جنات الخلود می نویسد خبر اصح این است كه امیرالمؤمنین علیه السلام در بیست و یكم شهر رمضان به حضرت خداوند متعال ارتحال گرفت و آنان كه وفات آن حضرت را در سال دویست و هشتم نوشته اند اگر چه كثرتی ندارند البته ولادت آن حضرت را در سال یكصد و پنجاه و سوم و عمر مباركش را پنجاه و پنج



[ صفحه 194]



سال دانسته اند.

و ازین خبر معلوم می شود كه آن خبری كه مرحوم محمد ابراهیم خان بدایع نگار مشهور به نواب پسر مرحوم آقا محمد مهدی نواب طهرانی كه هر دو تن در جوار ابن بابویه علیه الرحمة در مكانی مخصوص مدفون هستند و یدایع نگار از ادبای عصر و فاضل و با پدرم مرحوم میرزا محمد تقی سپهر لسان الملك و این خانواده و این بنده غالب ایام و لیالی الفت و صحبت داشت از شخصی كه نامش را فراموش كرده ام مذكور فرموده كه سكه به نام مبارك حضرت امام رضا علیه السلام دیده اند كه مطابق سال دویست و چهارم هجری است اگر مقرون به صدق باشد مقرون به صحت خواهد بود اما این گونه اخبار كه مستند بسند محكم نباشد آن اعتبار را پیدا نمی كند كه با اخبار اساتید نویسندگان برابری نماید پس صحیح همان است كه تصریح شد.

در این موقع خبری دیگر از جلد دوم مطلع الشمس به نظر رسید كه می نویسد در حال تألیف این كتاب كه سال یك هزار و سیصد و دوم هجری است از دراهمی كه به حكم مأمون در دارالضرب اسلام به اسم مبارك و القاب مقدسه حضرت رضا علیه السلام طراز یمن و آئین قدس پذیرفته بود یكی به تفضیل جناب میرزا عبدالوهاب خان آصف الدوله شیرازی والی كل مملكت خراسان زیارت شد و تاریخ آن به سال دویست و چهارم هجرت مطابق بود و این از عجایب انكشافات است چه علمای حدیث و ائمه ی تاریخ علی اختلافهم شهادت آن حضرت را از سنه دویست و دوم الی سوم بالاتر ندانسته اند و این سكه مباركه مصرح به دویست و چهار است و ترجمه آن كه به خط كوفی است در عربی این است «محمد رسول الله المأمون خلیفة الله مما امر به الامیر الرضا ولی عهد المسلمین علی بن موسی بن علی ابن ابیطالب ذوالریاستین» و در دوره ی آن سكه مدور نقش كرده اند «محمد رسول الله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین كله و لو كره المشركون» و در روی دیگر آن سكه در دوره ی آن نقش كرده اند «لله الامر من قبل و من بعد و یومئذ یفرح المؤمنون فی بضع سنین» و در وسط آن رقم كرده اند «بسم الله ضرب هذا الدرهم بمدینة



[ صفحه 195]



اصبهان سنه ی اربع و مأتین» و در حلقه وسط مضروب است «لا اله الا الله وحده لا شریك له المشرق» و این سكه را به نظر بعضی از اعاظم علما و فضلای عصر رسانیده بر تصریح آن به خط و مهر خودشان مرقوم و مسجل داشته و عین صورت آن را به خط كوفی ترجمه و ترجمه به عربی نقش و طبع نموده اند و از این تاریخ سكه و تاریخی كه اعیان محدثین و مورخین محل وثوق دانسته اند اظهار حیرت كرده اند.

راقم حروف گوید ممكن است چون وفات آن حضرت در سال دویست و سوم و نزدیك به چهارم بوده است تا مدتی محض تیمن و تبرك به نام مباركش مضروب نموده باشند و علم صحیح در حضرت خدا و دارایان علوم فاخره است.